سه پادشاهی کره

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

سه پادشاهی کره (هانگول:삼국)؛ به دوره ای از سده نخست پیش از میلاد تا سده هفتم میلادی اشاره دارد که در آن سه پادشاهی گوگوریو، بکجه و شیلا به امپراتوری های متمرکز در منچوری و شبه‌جزیره کره تبدیل شدند. با سقوط بکجه (۶۶۰ میلادی) و گوگوریو (۶۶۸ میلادی) توسط نیروهای متحد شیلا و تانگ، شیلای متحد در بخش جنوب مرکزی شبه جزیره کره تأسیس شد و بالهایی در شمال تأسیس شد و به دوره دولت‌های شمالی و جنوبی انتقال یافت. از پادشاهی شمالی و جنوبی دوره ای که به عنوان دوران اوج هر کشور در نظر گرفته می شود، سده چهارم بکجه، سده پنجم گوگوریو و سده ششم شیلا است.

سه پادشاهی کره
삼국
امپراتوری گوگوریو بکجه شیلا
پایتخت ۱. جولبون‌ سئونگ
۲. گونگناسئونگ
۳. پیونگ‌یانگ‌ سئونگ
۱. ویری‌ سئونگ
۲. اونگجین‌ سئونگ
۳. سابی‌ سئونگ
گوم سئونگ
پادشاه
 -بنیان‌ گزار
 -سقوط
۲۸ پادشاه
جومونگ
بوجانگ
۳۱ پادشاه
اونجو
اویجا
۵۶ پادشاه
هیوک‌گوسه
هیوگونگ
پایه‌گزاری ۳۷ ق.م.
(جومونگ، اتحاد جولبون)
۱۸ ق.م.
(مهاجرت اونجو به ویری‌سئونگ)
۵۷ ق.م.
(هیوک‌گوسه آغاز سلطنت)
سقوط ۶۶۸ میلادی
( سقوط پیونگ‌یانگ سئونگ)
۶۶۰ میلادی
(سقوط سابی سئونگ)
۹۳۵ میلادی
(هیو‌گونگ به گوریو تسلیم شد)
۳۷۵ میلادی، اوج قدرت بکجه از سال ۳۰.(پادشاه گون‌چوگو ~ سال نخست پادشاه گون‌گوسو)
۴۷۶ میلادی، اوج قدرت گوگوریو. از سال ۶۴ (پادشاه جانگسو)
۵۷۶ میلادی، اوج قدرت شیلا. از سال ۳۷ (پادشاه جین‌هونگ ~ سال نخست پادشاه جینجی)
سه پادشاهی کره
Hunminjeongeum
هانجا
لاتین‌نویسی اصلاح‌شدهSamguk-sidae
مک‌کیون–ریشاورSamguk-sidae
نام دیگر
Hunminjeongeum
هانجا
لاتین‌نویسی اصلاح‌شدهSamguk-sigi
مک‌کیون–ریشاورSamguk-sigi

برخی از مورخان بر این باورند که این سه پادشاهی در واقع تأسیس شدند و دوره سه پادشاهی پس از سقوط بویو، مبدأ گوگوریو و بکجه، در سال ۴۹۴ میلادی، و از سال ۵۶۲ میلادی، زمانی که گایا سقوط کرد، تا سال ۶۶۰ زمانی که شیلا، بکجه را فتح کرد، توسعه یافت تنها ۱۰۰ سال به طول انجامید، اصطلاحات «دوره پنج پادشاهی» یا «دوره چهار پادشاهی» از جمله بویو و گایا، گاهی اوقات استفاده می شود.[۱]

تاریخ[ویرایش]

پیشینه سه پادشاهی[ویرایش]

گوگوریو[ویرایش]

گوگوریو که در طول مبارزه با امپراتوری هان قدرت خود را به تدریج گسترش داد، به نقطه‌ای رسید که با دودمان شین که پس از امپراتوری هان در طول دوره به وجود آمد درگیر شد. زمان پادشاه یوری رشد کرده است. درپی آن، از زمان پادشاه تائجو، او به دنبال توسعه قوی خارجی بود، اوکجو را تحت سلطه خود درآورد و پی‌در‌پی لیائودونگ گون و هیونتوگون را مورد حمله قرار داد. علاوه بر این، گوگوریو طایفه گونگ سون را که منطقه لیائوهه را اشغال کرده بودند، بیرون کرد و از سردرگمی چین به دلیل سه پادشاهی به با حمله به سائو وی موقعیت خود را به عنوان یک کشور فاتح نشان داد و سیستم حاکم خود را اصلاح کرد.

پس از آن، در زمان پادشاهی، پادشاه گگوکچئون، وزرای توانمندی مانند «اولپاسو» ظاهر شدند و سعی کردند از طریق «جین‌دبوپ» امور داخلی را تثبیت کنند، اما پس از مرگ پادشاه گگوکچئون، «گوبالگی» و سایر مقامات دولتی. تلاش برای تثبیت کشور به دلیل نبردی که در گرفت بین برادران پادشاه گگوکچون سردرگمی شد. با این حال، به دنبال پادشاه سانسانگ، که گوگوگی را در شورش برپایی سرکوب کرد و پادشاه شد، پادشاه دانگچئون، رابطه با این قاره دوباره به طرق مختلف توسعه یافت، و سائو وی به شیلا حمله کرد.

در نتیجه این جنگ ها، گوگوریو زمین های زیادی را فتح و مردم زیادی را اسیر کرد، خانواده سلطنتی را تثبیت کرد، ارث پدری را تأسیس کرد و با سازماندهی مجدد بخش های پنج گانه سعی در سازماندهی مجدد نظام ملی داشت و در قرن چهارم. «سیستم رول‌ریونگ» به عنوان یک کشور باستانی ایجاد شد.

شیلا و گایا[ویرایش]

ساروگوگ که در اطراف سورابول کنونی بزرگ شد، فرصت های کمتری برای تماس با فرهنگ آهنگری چین داشت، بنابراین توسعه اجتماعی آن کندتر از گوگوریو و بکجه بود. با این حال، آنها به تدریج با اتحاد با قبیله سوک که در ساحل شرقی ساکن شده بودند، یک کنفدراسیون تشکیل دادند. بنابراین، در دوره پادشاه تالهائه، نام کشور به شیلا در این دوران، عنوان رهبر قبیله از «گوسوگان» که به عنوان یک فرمانده نظامی تعبیر می‌شود، به «چاچائونگ(次次雄)» به معنای «شامان» یا «کشیش» تغییر یافت. و دوباره به «ایساگوم(尼師今)»، به معنای «جانشین» اختیارات رهبر قبیله تغییر یافت. پس از آن، از زمان به قدرت رسیدن پادشاه میچو، نوادگان کیم آلجی گوم سئونگ تاج و تخت را به دست گرفتند.

در همین حال، ملت‌های قبیله‌ای مختلف بویو هان که در گسترش فرهنگ آهنگری کند بود، پس از سده سوم (میلادی) شروع به تشکیل فدراسیونی به نام گایا کردند.

بکجه[ویرایش]

در مورد بکجه فرض بر این است که کنفدراسیون ماهان از ده امپراتوری در میان ۵۰ قبیله سرچشمه گرفته است. گروه اونجو که از گوگوریو فرار کردند ابتدا در میچاهول و ویری‌سئونگ مستقر شدند که پس از خودکشی Biryu در Wirye ادغام شدند. پس از سقوط دودمان گوجوسان، گروه هایی که به امواج پناه بردند، به تدریج نیروهای مختلف را در منطقه حاکم موکجی‌گوگ متلاشی کردند. بدین ترتیب، در زمان سلطنت پادشاه دارو و پادشاه چوگو، نیروهای قبیله ای بومی با هم ترکیب شدند و به تدریج با قبایل مختلف کنفدراسیون ماهان جنگیدند.

هنگامی که کشورهای قبیله ای حوضه رودخانه هان، که توسط «ناک‌رانگ» و «دبانگ‌گوگ» مورد تهاجم قرار گرفتند، خواستار یک کنفدراسیون بزرگتر برای مقابله با آن شدند، آنها با بکجه به عنوان رهبر خود متحد شدند و بکجه را قادر ساختند تا تبدیل شدن به یک ملت قبیله ای وجود داشت.

گسترش سه پادشاهی[ویرایش]

در سرزمین اصلی، دودمان هان سقوط کرد و سائو وی(魏)·دودمان شو(蜀)·دودمان وو(吳) با رقابت سه کشور، از سده چهارم (میلادی) تا سده ششم میلادی، زمانی که نفوذ بر شبه‌جزیره کره در این دوره، سه پادشاهی به توسعه سیاسی زیادی دست یافتند. یکی از آنها سازماندهی مجدد نظام برای تبدیل شدن به یک ملت باستانی و دیگری تبدیل آن به یک ملت فتح شده است.

سازماندهی مجدد نظام ملی باستانی کره با تضعیف سیستم پادشاهی قبیله‌ای آغاز شد. در اصل، زمانی که قدرت رئیس قبیله قوی بود، یک سازمان اجتماعی غیرمتمرکز فقط می‌توانست حفظ شود و یک اقتدار سلطنتی قوی وجود نداشت. از آنجایی که پادشاه به عنوان رئیس فدراسیون قبیله که گفته می شود رئیس جامعه فدراسیون قبایل است، بر اساس به رسمیت شناختن حقوق حاکم بر هر قبیله تأسیس شد. رهبر، اعمال قوی پادشاهی استبدادی غیرممکن بود. بنابراین، انتظار جانشینی موروثی سلطنت یا ارث پدری وجود نداشت، بلکه تاج و تخت از طریق انتخاب تغییر یافت. در بویو مسئولیت خشکسالی و فصل بارانی به عهده شاه گذاشته شد و شاه از سلطنت خلع یا کشته شد، یا اینکه قدرت سلطنتی بین پنج شاخه گوگوریو، این واقعیت که سه نام خانوادگی (پارک، سوک و کیم) شیلا به نوبت تاج و تخت را در دست گرفتند، به خوبی گویای این موضوع است.

با این حال، نه تنها قدرت سران قبایل به تدریج افزایش نیافت و اقتدار سران قبایل به تدریج تضعیف شد، بلکه رهبران قبایل محلی به مرکز ارتقاء یافتند، موقعیت مناسبی به آنها داده شد و در نجیبزادگان سازماندهی شدند. هر یک از دو رتبه، از جمله خون جینگول، که در شیلا نظام رتبه‌بندی جینگول، و رتبه‌های گوگوریو و بکجه تأسیس و غیره به خوبی از این موضوع سخن می گوید. از این طریق، پادشاه که رهبر نظامی یک کنفدراسیون ساده قبیله‌ای بود، توانست از دارنده قدرت ضعیف سلطنتی که قبلاً توسط رئیس قبیله انتخاب می شد، به سلطنت مطلق تبدیل شود. که می تواند پدر و پسر را به ارث ببرد.

نکته دیگر این است که استقرار اقتدار سلطنتی باستان و سازماندهی مجدد نظام دولتی باستانی قبل از جنبه های نهادی مستلزم اتحاد ایدئولوژیک بود. برای تعالی نظام ایدئولوژیک غیرمتمرکز و قبیله ای گذشته به یک نظام ایدئولوژیک ملی کهن، به کد ایدئولوژی و اخلاق جامع تر و سطح بالا نیاز بود. در دوران باستان کره، گوگوریو (۳۷۲ (میلادی)بکجه (۳۸۴ (قمری))، و شیلا (۵۲۷ (میلادی)) این واقعیت که در این دوره بود که بودیسم وارد یا به رسمیت شناخته شد به این معنی است که بودیسم نقشی ایدئولوژیک و سیستماتیک در استقرار نظام دولتی باستان ایفا کرد.

پادشاه گوانگ‌گائتو بزرگ و پادشاه جانگسو، که به دنبال پادشاه سوسوریم و پادشاه گگوگ‌یانگ که سیستم دولتی باستانی را در گوگوریو سازماندهی مجدد کرد، به تخت نشست، شبه‌جزیره لیائودونگ توانست قلمرو وسیعی را از حوضه رودخانه هان فتح کند و پادشاه جین‌هونگ، که پس از پادشاه بوفونگ که بودیسم را به رسمیت شناخت، بر تخت نشست. در شیلا، توانست قلمرو وسیع حوضه رودخانه هان را فتح کند. ظهور این پادشاهان فاتح سه پادشاهی، از جمله بازپس گیری، نه تنها به عنوان فرصتی برای پیشروی در قاره عمل کرد، بلکه به طور قابل توجهی نیز خدمت کرد. چشم انداز سه پادشاهی را تغییر داد.

پادشاه گوانگ‌گائتو بزرگ از گوگوریو نه تنها قلمرو خود را با حمله به منطقه منچوری در شمال گسترش داد، بلکه در نبرد علیه بکجه در جنوب نیز پیروز شد. بکجه همچنین وه را که در قدرت بود شکست داد. پادشاه جانگسو نیز برای گسترش قلمرو خود تلاش کرد و برای این منظور، پادشاه جانگسو پایتخت را به پیونگ‌یانگ سئونگ انتقال داد. از طریق یک سری از سیاست‌های توسعه به سمت جنوب، از جمله انتقال پایتخت به پیونگ‌یانگ سئونگ، اتحادی بین شیلا و بکجه برای مقابله با گوگوریو ایجاد شد. بیش از ۱۲۰ سال اخیر در تاریخ سه پادشاهی بود که زمان کافی را به شیلا توسعه یافته داد تا توانایی های خود را پرورش دهد و پایه و اساس اتحاد سه پادشاهی را در آینده ایجاد کند.

بکجه[ویرایش]

تاج سلطنتی باکجه

باکجه یکی دیگر از سه پادشاهی در کره بود. باکجه در سال ۱۸ پیش از میلاد توسط دو شاهزاده گوگوریو یعنی بیریو و اونجو پسران سوسونو بنیان گذاشته شد.

داستان ایجاد بکجه[ویرایش]

در سال ۱۹ پیش از میلاد یه سویا و یوری به گوگوریو بازگشتند و سوسونو که موقعیت پسرانش به خصوص بیریو را در خطر دید به همراه پسرانش گوگوریو را ترک کرد. دونگ‌میونگ (جومونگ) سربازان زیادی به او داد. پس از حرکت سوسونو بیریو در میچاهول و اونجو در ویریسونگ ساکن شدند. اونجو با یک‌پارچه کردن مردم جولبون، باکجه یا پکجه را به وجود آورد. سوسونو و گو مسئو دانگون مهره‌های اصلی برپایی بکجه بودند.

روابط بکجه با دو امپراتوری[ویرایش]

بکجه هر وقت با مشکلی برمی‌خورد از شیلا کمک می‌گرفت و روابط بسیار بدی با گوگوریو داشت، با وجودی که در اصل متعلق به یک خانواده هستند.

فتح بکجه[ویرایش]

در سال ۶۵۸ میلادی درحالی‌که کسی انتظارش را نداشت دو متحد قدیمی با هم بجنگند، نیروهای متحد تانگ و شیلا جنگی بزرگ را علیه بکجه راه انداختند. آن‌ها با ۱۸۰٫۰۰۰ نفر به بکجه حمله کردند. در این حالت گوگوریو با وجود اینکه دشمن بکجه بود با اوضاع بد خود برای اینکه تانگی‌ها که اهل چین بودند وارد سرزمینشان نشوند، به بکجه کمک کرد در سال ۶۵۹ میلادی ولیعهد بکجه و در سال ۶۶۰ میلادی تانگ و شیلا با کشتن پادشاه بکجه اویجا بکجه را تسخیر کردند و کل زمین‌های بکجه را به دو قسمت مساوی تقسیم کردند که نصف متعلق به تانگ و نصف متعلق به شیلا شد. به‌این‌ترتیب یک امپراتوری از سه امپراتوری نابود شد.

شیلا[ویرایش]

در سال ۵۷ قبل از میلادی شیلا در شبه‌جزیره کره تشکیل شد و پس از ۹۹۲ سال حکومت در سال ۹۳۵ میلادی از بین رفت. مورخان دورهٔ تاریخ شیلا را به دو قسمت تقسیم می‌کنند، یکی شیلا قبل از اتحاد و دیگری شیلای متحد.

هیوک گئسو و به وجود آمدن شیلا[ویرایش]

مردم او را با نام‌های مختلفی می‌شناسند که می‌توان به Geoseogan و Geoseulhan اشاره کرد.

نام خانوادگی پادشاه هیوک گئسو باک، پاک یا پارک است که به معنی کدو می‌باشد در افسانه‌ها آمده‌است او از تخم مانند کدو بیرون آمد و برای همین این نام خانوادگی برای او انتخاب شده‌است. افسانه‌های زیادی در مورد به دنیا آمدن او است که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به این اشاره کرد که سران شش روستای متحد دور هم جمع شدن تا در مورد اسکان پناهنده‌های گوجوسان و تشکیل امپراتوری با هم صحبت کنند در همین لحظه تخمی نورانی از آسمان به زمین افتاد و پسری به شکل کدو از تخم بیرون آمد و در میان نور خورشید رقصید و سران شش قبیله او را به عنوان پادشاه انتخاب کردند. او ۱۳ سال بیش نداشت که به عنوان اولین امپراتور شیلا حکومت کرد و در سال ۴۱ قبل از میلاد ازدواج کرد او سعی می‌کرد کم‌کم قلمرو خود را گسترش دهد اما او به دلیل تشکیل دو امپراتوری دیگر (گوگوریو و باکجه) خیلی عصبانی شد اما او قدرت مقابله با هیچ‌یک از این دو امپراتوری را نداشت. او در سال ۴ میلادی در سن ۷۳ سالگی و به دلیل بیماری طاعون مرد پسرش نامهائه او را در محلی به نام سارئونگ دفن کرد و حکومت به نامهائه پسر بزرگش رسید.

پادشاه موییل[ویرایش]

پادشاه موییل با سفر خود به تانگ قراردادهایی را میان دو طرف بست و بعد از چندین دیدار مشکوک، در سال ۶۵۸ میلادی نیروهای متحد تانگ و شیلا جنگی بزرگ را علیه باکجه راه انداختند. آن‌ها با ۱۸۰۰۰۰ نفر به باکجه حمله کردن در این حالت گوگوریو با وجود اینکه دشمن باکجه بود با اوضاع بد خود برای اینکه تانگی‌ها که اهل چین بودند وارد سرزمینشان نشوند به باکجه کمک کرد در سال ۶۵۹ میلادی ولیعهد باکجه و در سال ۶۶۰ میلادی تانگ و شیلا با کشتن پادشاه باکجه اویجا باکجه را تسخیر کردند و کل زمین‌های باکجه را به دو قسمت مساوی تقسیم کردند که نصف متعلق به تانگ و نصف متعلق به شیلا شد. به این ترتیب یک امپراتوری از سه امپراتوری نابود شد و در سال ۶۶۱ موییل مرد. اشراف‌زادگان که قدرت بالای شیلا را دیدند به فکر افتادند که یک اتحاد بین حزب‌ها و قبایلی که با جنگ مخالف بودند، درست کنند، به این ترتیب وحدتی شکل گرفت و دورهٔ جدیدی از تاریخ شیلا به وجود آمد.

شیلا بعد از اتحاد[ویرایش]

در سال ۶۶۵ میلادی در چهارمین سال امپراتوری شیلا با نیروهای تانگ، محل مخفی تدارکات بکجه را در یک غار پیدا کردند و میزان تدارکاتشان خیلی زیاد شد. در همین سال شیلا و تانگ دستور حمله به گوگوریو دادند. گوگوریو قدرتی برای مقابله با این نیروها نداشت. پادشاه گوگوریو وقتی دو بار در جنگ شکست خورد، به قلعهٔ دائی جویونگ فرار کرد در سال ۶۶۸ میلادی قلعهٔ دائی جویونگ توسط تانگ و شیلا تسخیر شد و گوگوریو برای همیشه از تاریخ محو گردید و گوگوریو مانند بکجه بین تانگ و شیلا تقسیم شد.

جنگ شیلا با تانگ[ویرایش]

گفته شد نیروهای متحد تانگ و شیلا برای جلوگیری از حملهٔ ژاپنی‌ها به شیلا رفتند و یک سال در آنجا ماندند در سال ۶۶۹ میلادی امپراتور تانگ از مونمو خواست تا سربازانش را برگرداند اما شاه مونمو به جای سربازان برایش سر نگهبانی را که پیغام آورده بود را آورد و تمام سربازان تانگ رو که در شیلا بودند را قتل‌عام کرد و حالا شیلا با ۱۰۰۰۰ نفر بیشتر به جنگ تانگ رفت. در سال ۶۶۹ میلادی مونمو با سربازانش به تانگ حمله کرد و به ترتیب قلعه‌های تانگ را فتح کرد او در سال ۶۷۴ میلادی پایتخت تانگ را تسخیر کرد و مناطق زیادی را از تانگ گرفت این‌طور بود که شیلا کل منطقه را در اختیار گرفت مونمو تمامی سرزمین‌هایی را که از بکجه و گوگوریو به تانگ رسیده بودند نیز پس گرفت.

شورش‌ها در شیلا[ویرایش]

شورش‌های زیادی بعد از اتحاد شیلا روی داد که باعث مرگ چندین پادشاه شد این شورش‌ها آن قدر ادامه یافت که پادشاه شیلا و وزیر دربارش جانگ بوگو را برای ادارهٔ پادگان‌های دریایی به چانکهی فرستاد.

جانگ بوگو[ویرایش]

جانگ بوگو (به کره‌ای (خط هانجا): 張保皐) یا گونگ بوک (به کره‌ای (خط هانجا): 弓福) (مرگ در ۸۴۶ میلادی) دریانورد، فرمانده جنگی، استاد هنرهای رزمی و یکی از نیرومندترین سیاست‌مداران پادشاهی شیلا در کره بود. او چندین دهه بر دریای زرد و آب‌های میان سواحل جنوب غربی کره و شبه‌جزیره شاندونگ چین تسلط داشت. مرکز ناوگان کشتیرانی او در جزیره واندو در چانگ‌هی‌جین (استان جولا در کره جنوبی) در دریای جنوب غربی قرار داشت، او مقام رسمی فرماندار دریایی چانگ‌هی جین را از طرف دربار شیلا در اختیار داشت. اطلاعات زیادی در مورد زندگی او در دست نیست. در کتاب سامگوک ساگی (تاریخچه سه پادشاه) که در سده دوازدهم میلادی نوشته شده است، زندگینامه کوتاهی از جانگ بوگو آمده‌است. در آن به مهارت او در هنرهای رزمی و سفر او به همراه پسر عمویش یئون جانگ (정년 鄭年) در جوانی به چین (در آن هنگام تانگ نامیده می‌شد) اشاره شده‌است. آن‌ها با توجه به مهارت در اسب‌سواری و شمشیرزنی به ارتش تانگ راه‌یافتند و فرماندهان نظامی منطقه وانینگ (جیانگ‌سو کنونی) شدند. در قرن نهم هزاران شیلایی در تانگ می‌زیستند و بیشتر آن‌ها به فعالیت‌های تجاری در سواحل شاندونگ و یانگ‌زو مشغول بودند. جامعه شیلایی‌های یانگ‌زو استقلال زیادی در امور خود داشت و مسائل شیلایی‌ها عموماً توسط خود آن‌ها حل و فصل می‌شد.

جانگ از وضعیت تأسف‌بار هموطنان خود خشمگین بود، اضمحلال حاکمان تانگ موجب رونق کار دزدان دریایی گشته‌بود و شیلایی‌های مقیم تانگ هدف مناسبی برای دزدان دریایی بودند که آن‌ها را برای فروش در بازار به اسارت می‌گرفتند. در ۸۲۳ میلادی امپراتور تانگ فرمان لغو برده‌داری را صادر کرد و دستور بازگرداندن تمام بردگان شیلایی را به شیلا داد.

در ۸۲۵ میلادی جانگ بوگو به ساختن یک کارخانه کشتی‌سازی در اقدام کرد و از امپراتور هیونگ‌دوک (۸۲۶ تا ۸۳۶) خواست تا یک پادگان نظامی برای حمایت از تجار شیلایی و امنیت دریای زرد در واندو احداث کند. در ۸۲۸ با موافقت امپراتور پادگان نظامی در واندو افتتاح شد. بقایای پادگان چانگ‌هی هنوز در سواحل جنوبی واندو باقی‌مانده‌است.

با افتتاح پایگاه چانگ‌هی جانگ‌ بوگو به اوج قدرت خود رسید. فرماندهان جنگی بسیاری به حمایت جانگ بوگو متکی بودند. ارتش او اگرچه به‌طور رسمی متعلق به پادشاه بود، اما در واقع توسط خود او اداره می‌شد. قدرت سپاه جانگ در این دوران به قدری بود که او توان برانداختن حکومت را داشت. البته بسیاری از اعضای خانواده سلطنتی با توجه به قدرت برتر و همچنین طبقه اجتماعی جانگ بوگو از او متنفر بودند. در ۸۳۹ جانگ نقش کلیدی در به قدرت رسیدن پادشاه سینمو با برانداختن پادشاه مینای داشت. کیم ووجینگ (پادشاه سینمو) از او برای براندازی پادشاه غاصبی که با کشتن پدرش به قدرت رسیده بود، کمک خواست. جانگ بوگو پاسخ داد: «اگر حق را ببینی و به آن عمل نکنی، بزدلی بیش نیستی.» حتی اگر توان آن را نداشته باشم، از دستورهای شما پیروی می‌کنم. لشکر ۵۰۰۰ نفری جانگ بوگو به رهبری یئون جانگ پایتخت را تسخیر کرد، کیم ووجینگ بر تخت نشست و جانگ نخست‌وزیر شد. جانگ‌بوگو جان خود را در جریان ازدواج دخترش با فرزند پادشاه مون‌سانگ از دست داد. اشراف‌زادگان که پذیرش ورود دختر جانگ (که از یک خانواده عادی بود) را به دربار نداشتند، برای قتل او توطئه چیدند.

در ساگموک یوسا کتاب تاریخ دیگری از قرن سیزدهم آمده‌است که پادشاه به دسیسه‌های اشراف‌زادگان تن داده است و ازدواج با دختر جانگ را رد کرد. در نتیجه دشمنی او و جانگ بوگو درگرفت. مشخص۰ نیست که ترور جانگ بوگو توسط چه کسی (پادشاه یا اشراف‌زادگان) انجام شده باشد. اما در هر دو کتاب آمده‌است که در ۸۴۶ جانگ بوگو توسط یوم جانگ (閻長) فرستاده دربار شیلا با فروکردن چاقویی در قلبش به قتل رسید. او اعتماد جانگ بوگو را با تظاهر به اینکه از پایتخت فرار کرده‌است، جلب کرد و در هنگام نوشیدن شراب او را به قتل رساند. البته در شوکو نیهون کوکی (續日本後紀) کتاب تاریخ ژاپنی مرگ جانگ بوگو در ۸۴۱ ثبت شده‌است.

پادگان چانگ‌هی در ۸۵۱ تعطیل شد. محل دفن خاکستر جانگ بوگو نیز نامعلوم است.

ادامه شورش‌ها[ویرایش]

بعد از مرگ جانگ بوگو باز هم شورش‌ها ادامه پیدا کرد و حکومت شیلا را به قدری ضعیف کرد که دیگر هیچ وقت نمی‌توانست خود را بسازد در سال ۹۳۵ میلادی زمانی که شیلا بسیار ضعیف بود گوریئو به شیلا حمله کرد و با فتح شیلا سه امپراتوری کره نابود شد و به تاریخ پیوست.

اقتباس‌ها[ویرایش]

درام‌های تاریخی[ویرایش]

تلویزیون کره درام‌های تاریخی با اقتباس از این دورهٔ تاریخی ساخته‌است که با استقبال زیادی مواجه شده‌است. این فیلم‌ها با فروش به کشورهای دیگر درآمدهای زیادی کسب می‌کنند. از آن جمله می‌توان به فیلم‌های زیر اشاره کرد:

جستارهای وابسته[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  1. 김태식, 〈4~5세기 국제정세와 가야연맹의 변동〉, 《4~5세기 동아세아 사회와 가야》, 김해시, 2001년.; 홍익대 김태식 교수의 주장 الگو:웨이백; 김태식, 〈사국시대론〉, 《한국고대사연구》 46, 한국고대사학회, 2007년 6월, 101~150쪽.
  1. ویکی‌پدیای انگلیسی
  2. ویکی‌پدیای کره‌ای
  3. ویکی‌پدیای فرانسوی
  4. سه امپراتوری کره
  5. کره‌ای‌ها
  6. تاریخ کره

برای مطالعهٔ بیشتر[ویرایش]

  • Best, J.W. (2003). "Buddhism and polity in early sixth-century Paekche". Korean Studies. 26 (2): 165–215. doi:10.1353/ks.2004.0001. JSTOR 23719761. S2CID 154855624.
  • Lee, K. (1984) [1979]. A New History of Korea. Tr. by E.W. Wagner & E.J. Schulz. Seoul: Ilchogak. p. 518. ISBN 978-0-674-61576-2.
  • Na, H.L. (2003). "Ideology and religion in ancient Korea". Korea Journal. 43 (4): 10–29. Archived from the original on June 14, 2011.
  • Nelson, Sarah M. (1993). The archaeology of Korea. Cambridge: Cambridge University Press. ISBN 978-0-521-40783-0.
  • Pearson, R; Lee, J.W.; Koh, W.Y.; Underhill, A. (1989). "Social ranking in the Kingdom of Old Silla, Korea: Analysis of burials". Journal of Anthropological Archaeology. 8 (1): 1–50. doi:10.1016/0278-4165(89)90005-6. Scopus: 2-s2.0-38249024295.

پیوند به بیرون[ویرایش]