تقارن چهره

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
در حالی که چهره‌های متقارن (سمت چپ‌ترین تصویر) جذاب تلقی می‌شوند، چهره‌های کاملاً متقارن ("a" و "b") نگران کننده هستند و به عنوان عادی درک نمی‌شوند.

تقارن چهره یا تقارن صورت (به انگلیسی:Facial symmetry) یکی از معیارهای خاص تقارن بدنی است. این معیار، همراه با ویژگی‌هایی مانند «{در} میانگین» بودن یا به انگلیسی: «averageness» و جوانی، قضاوت در مورد ویژگی‌های زیبایی شناختی جذابیت جسمانی و زیبایی ظاهری را تحت تأثیر قرار می‌دهد.[۱] به عنوان مثال، در انتخاب همسر، نشان داده شده‌است که افراد، چهره‌های متقارن‌تر را بیشتر ترجیح می‌دهند.[۲][۳]

تقارن دو طرفه صورت معمولاً به عنوان عدم تقارن نوسانی «fluctuating asymmetry» صورت تعریف می‌شود که تفاوت‌های تصادفی در ویژگی‌های صورت دو طرف صورت را مقایسه می‌کند.[۴] صورت انسان همچنین دارای عدم تقارن جهت دار و سیستماتیک است؛ یعنی: به‌طور میانگین، صورت (دهان، بینی و چشم‌ها) به‌طور سیستماتیک به سمت چپ و با توجه به محوری (از سمت و طریق گوش) می‌نشیند، که به اصطلاح به آن «aurofacial asymmetry» یا «تقارن گوش-صورت محور» می‌گویند.[۵]

عدم تقارن جهتی «Directional asymmetry»[ویرایش]

عدم تقارن جهت دار، عدم تقارن سیستماتیک برخی از قسمت‌های صورت در سراسر جمعیت انسانی است. یک نظریه عدم تقارن جهت در بدن انسان، فرضیه پیچش محوری «axial twist hypothesis» است.[۶] همان‌طور که توسط این نظریه پیش‌بینی می‌شود، چشم‌ها، بینی و دهان به‌طور میانگین کمی در سمت چپ محور گوش-صورت قرار دارند.[۵] این «تقارن گوش-صورت محور» بزرگسالان جوان بسیار کوچک است (۰٫۵ درجه)، اما در کودکان کوچک بسیار بزرگتر است (۴ درجه).[نیازمند منبع]

عدم تقارن نوسانی «Fluctuating asymmetry»[ویرایش]

عدم تقارن نوسانی، تغییر غیرسیستماتیک نقاط برجسته صورت با توجه به خط وسط صورت است، یعنی خط عمود بر خط از طریق چشمان، که از نوک بینی و چانه عبور می‌کند.

طیف گسترده‌ای از روش‌ها برای بررسی این ادعا که تقارن صورت در قضاوت زیبایی نقش دارد، استفاده شده‌است. ترکیب چند صورت «Blending of multiple faces» برای ایجاد یک کامپوزیت[۷][۸][۹] (ترکیبی از چند صورت) و «face-half mirroring"[۱۰]از جمله تکنیک‌های مورد استفاده بوده‌است.

با این حال، نتیجه‌گیری‌های حاصل از «face mirroring» صورت زیر سؤال رفته‌است، زیرا نشان داده شده‌است که آینه‌کاری نیمه‌صورت‌ها، ویژگی‌های مصنوعی ایجاد می‌کنند. به عنوان مثال، اگر بینی فردی کمی به سمت راست خم شود، آینه کردن سمت راست صورت منجر به بزرگ شدن بینی می‌شود، در حالی که آینه کردن سمت چپ منجر به کوچک شدن بینی غیرطبیعی می‌شود.[۱۱]

جذابیت[ویرایش]

مشخص شده‌است که تقارن صورت باعث افزایش رتبه‌بندی جذابیت در چهره انسان می‌شود.[۱][۳] چهره‌های متقارن‌تر هم در مردان و هم در زنان جذاب‌تر به نظر می‌رسند، اگرچه تقارن صورت نقش بیشتری در قضاوت در مورد جذابیت در مورد چهره‌های زنانه دارد.[۱۲]

با اینکه مطالعات با استفاده از چهره‌های ترکیبی «composite faces» این نتیجه را که چهره‌های متقارن تر به عنوان جذاب تر شناخته می‌شوند را نشان می‌دهد،[نیازمند منبع] مطالعاتی مخالفی نیز با استفاده از تکنیک آینه‌سازی نیمه صورت نیز بوده‌اند که نشان داده‌اند انسان‌ها عدم تقارن جزئی را ترجیح می‌دهند.[نیازمند منبع] همچنین، مطالعات نشان داده‌اند که چهره‌های تقریباً متقارن در مقایسه با چهره‌های نامتقارن بسیار جذاب هستند.[نیازمند منبع] به نظر می‌رسد تقارن بینی مهم‌تر از لب‌ها باشد.[نیازمند منبع]

عدم تقارن پویا «Dynamic asymmetries»[ویرایش]

عدم تقارن جهتی بسیار آشکار می‌تواند موقتی باشد.[۱۳] به عنوان مثال، در طول سخنرانی، دیده شده که اکثر مردم (۷۶٪) تمایل دارند دامنه حرکتی بیشتری را در سمت راست دهان خود بیان کنند. این تمایل به احتمال زیاد ناشی از نقاط قوت نابرابر اتصالات عصبی طرف مقابل بین نیمکره چپ مغز («linguistic localization») و سمت راست صورت است.[۱۱]

میانگین بودن صورت در مقابل تقارن صورت[ویرایش]

آزمایش‌ها نشان می‌دهند که تقارن و میانگین بودن سهم مستقلی در جذابیت دارند.[۱۴][۱۵]

افزایش سن[ویرایش]

تقارن صورت نیز نشانگر معتبری برای پیری شناختی است.[۱۶] تغییرات پیشرونده ای که در طول زندگی در بافت‌های نرم صورت رخ می‌دهد باعث عدم تقارن بیشتر صورت در صورت‌های مسن تر می‌شود.[۱۱] بنابراین تغییر شکل متقارن چهره‌های بزرگ‌تر به‌طور کلی جذابیت آن‌ها را افزایش می‌دهد در حالی که تغییر تقارن در بزرگسالان جوان و کودکان جذابیت آن‌ها را کاهش می‌دهد.[۱۱]

شخصیت و پنج جنبه بزرگ شخصیت[ویرایش]

تحقیقات نشان می‌دهد که تقارن چهره با مدل پنج جنبه بزرگ شخصیت در ارتباط است. پنج عامل عبارتند از:[نیازمند منبع]

یک یافته ثابت این است که تقارن صورت با برونگرایی همبستگی مثبتی دارد، که نشان می‌دهد افرادی که چهره‌های متقارن‌تری دارند نیز برون‌گراتر هستند.[۱۷][۱۸][۱۹] چهره‌های متقارن‌تر نیز از نظر روان‌رنجوری پایین‌تر قضاوت می‌شوند، اما از نظر وظیفه‌شناسی و توافق‌پذیری بالاتر ارزیابی می‌شوند (چهره‌های نامتقارن نسبت به حالت عادی کمتر توافق‌پذیر ارزیابی شدند، اما متقارن‌ترها دوباره به‌عنوان تا حدودی کمتر توافق‌پذیر تر از حالت عادی‌تر رتبه‌بندی شدند).[۲۰] چهره‌های متقارن‌تر نیز احتمالاً ویژگی‌های اجتماعی مطلوب‌تری مانند اجتماعی بودن، باهوش‌تر بودن یا سرزنده‌تر بودن دارند.[۱۹]

با این حال، رابطه تقارن چهره و مدل شخصیتی «پنج بزرگ» با توجه به روان رنجوری، بازبودن، توافق‌پذیری و وظیفه‌شناسی تا حدودی نامشخص است. به نظر می‌رسد که گشاده‌رویی و توافق‌پذیر بودن به‌طور قابل توجهی با تقارن چهره ارتباط منفی دارند، در حالی که به نظر نمی‌رسد روان رنجوری و وظیفه‌شناسی با تقارن چهره ارتباطی داشته باشند.[۱۷] با توجه به قابل اعتماد بودن، مشخص شده‌است که عضلات صورت هنگام دروغ گفتن نامتعادل می‌شوند.[۲۱]

تکامل و گزینش‌جنسی[ویرایش]

گزینش‌جنسی یک ساختار نظری در نظریه تکامل است. با توجه به گزینش جنسی، انتخاب همسر می‌تواند تأثیر عمیقی بر ویژگی‌های ترجیحی داشته باشد. انتخاب جنسی تنها می‌تواند بر ویژگی‌هایی که همسران بالقوه می‌توانند درک کنند تأثیر بگذارد، مانند بو، شنواییی (مثلاً آهنگ) و بینایی. چنین ویژگی‌هایی ممکن است شاخص‌های قابل اعتمادی از پارامترهای برازش پنهان مانند سیستم ایمنی خوب یا ثبات رشد باشند.

استدلال شده‌است که چهره‌های متقارن‌تر ترجیح داده می‌شوند زیرا تقارن ممکن است نشانه قابل اعتمادی از چنین پارامترهای برازش پنهان باشد.[۲۲] با این حال ممکن است که تقارن صورت زیاد در یک فرد به دلیل ژنتیک برتر آنها نباشد، بلکه به دلیل عدم قرار گرفتن در معرض عوامل استرس زا در طول رشد باشد.[۲۳]

مشخص شده‌است که چهره‌های متقارن‌تر به‌عنوان سالم‌تر از چهره‌های کمتر متقارن رتبه‌بندی می‌شوند.[۳][۱۲] در واقع، مشخص شد که تقارن صورت به‌طور مثبتی با سلامت درک شده پوست صورت مرتبط است.[۲۴] همچنین، عدم تقارن صورت با پریشانی فیزیولوژیکی، روانی و عاطفی مرتبط بود.[۲۵]

برخی شواهد نشان می‌دهد که ترجیحات چهره در بزرگسالان ممکن است با عفونت‌های دوران کودکی مرتبط باشد.[۲۶]

جستارهای وابسته[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ Grammer, K.; Thornhill, R. (October 1994). "Human (Homo sapiens) facial attractiveness and sexual selection: the role of symmetry and averageness". Journal of Comparative Psychology. 108 (3): 233–42. doi:10.1037/0735-7036.108.3.233. PMID 7924253. Retrieved 4 May 2019.
  2. Rhodes, Gillian; Zebrowitz, Leslie A. (2002). Facial Attractiveness: Evolutionary, Cognitive, and Social Perspectives. Ablex. ISBN 978-1-56750-636-5.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ Jones, B.C; Little, A.C; Penton-Voak, I.S; Tiddeman, B.P; Burt, D.M; Perrett, D.I (November 2001). "Facial symmetry and judgements of apparent health". Evolution and Human Behavior. 22 (6): 417–429. doi:10.1016/S1090-5138(01)00083-6.
  4. Penton-Voak, I. S.; Jones, B. C.; Little; Baker, S.; Tiddeman, B.; Burt, D. M.; Perrett, D. I. (2001). "Symmetry, sexual dimorphism in facial proportions and male facial attractiveness". Proceedings: Biological Sciences. 268 (1476): 1617–1623. doi:10.1098/rspb.2001.1703. PMC 1088785. PMID 11487409.
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ de Lussanet, M.H.E. (2019). "Opposite asymmetries of face and trunk and of kissing and hugging, as predicted by the axial twist hypothesis". PeerJ. 7: e7096. doi:10.7717/peerj.7096. PMC 6557252. PMID 31211022.
  6. de Lussanet, M.H.E.; Osse, J.W.M. (2012). "An ancestral axial twist explains the contralateral forebain and the optic chiasm in vertebrates". Animal Biology. 62 (2): 193–216. arXiv:1003.1872. doi:10.1163/157075611X617102.
  7. Grammer, K.; Thornhill, R. (October 1994). "Human (Homo sapiens) facial attractiveness and sexual selection: the role of symmetry and averageness". Journal of Comparative Psychology. 108 (3): 233–42. doi:10.1037/0735-7036.108.3.233. PMID 7924253. Retrieved 4 May 2019.
  8. Grammer, K.; Thornhill, R. (October 1994). "Human (Homo sapiens) facial attractiveness and sexual selection: the role of symmetry and averageness". Journal of Comparative Psychology. 108 (3): 233–42. doi:10.1037/0735-7036.108.3.233. PMID 7924253. Retrieved 4 May 2019.
  9. Blanz, V.; Vetter, T. (1999). "A morphable model for the synthesis of 3D faces". SIGGRAPH'99 Conference Proceedings: 187–194. doi:10.1145/311535.311556. hdl:11858/00-001M-0000-0013-E751-6. ISBN 0-201-48560-5. S2CID 207637109.
  10. Kowner, R. (1996). "Facial asymmetry and attractiveness judgment in developmental perspective." Journal of Experimental Psychology. Human perception and performance, 22(3), 662–75.
  11. ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ ۱۱٫۲ ۱۱٫۳ Perrett, D. I.; Burt, D. M.; Penton-Voak, I. S.; Lee, K. J.; Rowland; Edwards, R. (1999). "Symmetry and Human Facial Attractiveness". Evolution and Human Behavior. 20 (5): 295–307. doi:10.1016/s1090-5138(99)00014-8.
  12. ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ Rhodes, G.; Proffitt, F.; Grady, J. M.; Sumich, A. (1998). "Facial symmetry and the perception of beauty". Psychonomic Bulletin & Review. 5 (4): 659–669. doi:10.3758/bf03208842.
  13. Kim, Jung-Sik; Shin, Il-Kyu; Soo-Mi, Choi (2010). "Symmetric shape deformation considering facial features and attractiveness improvement". Computer Science and Engineering. 16 (2): 29–37. doi:10.15701/kcgs.2010.16.2.29.
  14. Rhodes, Gillian; Sumich, Alex; Byatt, Graham (January 1999). "Are Average Facial Configurations Attractive Only Because of Their Symmetry?". Psychological Science. 10 (1): 52–58. doi:10.1111/1467-9280.00106.
  15. Grammer, Karl; Thornhill, Randy (1994). "Human (Homo sapiens) facial attractiveness and sexual selection: The role of symmetry and averageness". Journal of Comparative Psychology. 108 (3): 233–242. doi:10.1037/0735-7036.108.3.233. PMID 7924253.
  16. Penke, L.; Bates, T. C.; Gow, A. J.; Pattie, A.; Starr, J. M.; Jones, B. C.; Perrett, D. I.; et al. (2009). "Symmetric faces are a sign of successful cognitive aging". Evolution and Human Behavior. 30 (6): 429–437. CiteSeerX 10.1.1.727.1978. doi:10.1016/j.evolhumbehav.2009.06.001.
  17. ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ Fink, B.; Neave, N.; Manning, J. T.; Grammer, K. (2005). "Facial symmetry and the "big-five" personality factors". Personality and Individual Differences. 39 (3): 523–529. doi:10.1016/j.paid.2005.02.002.
  18. Pound, N.; Penton-Voak, I. S.; Brown, W. M. (2007). "Facial symmetry is positively associated with self-reported extraversion". Personality and Individual Differences. 43 (6): 1572–1582. doi:10.1016/j.paid.2007.04.014.
  19. ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ Fink, B.; Neave, N.; Manning, J. T.; Grammer, K. (2006). "Facial symmetry and judgements of attractiveness, health and personality". Personality and Individual Differences. 41 (3): 491–499. doi:10.1016/j.paid.2006.01.017.
  20. Noor, F.; Evans, D. C. (2003). "The effect of facial symmetry on perceptions of personality and attractiveness". Journal of Research in Personality. 37 (4): 339–347. doi:10.1016/s0092-6566(03)00022-9.
  21. Zaidel, D. W.; Bava, S.; Reis, V. A. (2003). "Relationship between facial asymmetry and judging trustworthiness in faces". Laterality. 8 (3): 225–232. doi:10.1080/13576500244000120. PMID 15513223.
  22. Scheib, J.E.; Gangestad, S. W.; Thornhill, R. (1999). "Facial attractiveness, symmetry and cues of good genes". Proc. Biol. Sci. 266 (1431): 1913–1917. doi:10.1098/rspb.1999.0866. PMC 1690211. PMID 10535106.
  23. Klingenberg, C. P.; Wetherill, L.; Rogers, J.; Moore, E.; Ward, R.; Autti-Rämö, I.; Fagerlund, AA.; Jacobson, S.W.; Robinson, L.K. (2010). "Prenatal alcohol exposure alters the patterns of facial asymmetry". Alcohol. 44 (7): 649–657. doi:10.1016/j.alcohol.2009.10.016. PMC 2891212. PMID 20060678.
  24. Jones, B.C.; Little, A.C.; Feinberg, D.R.; Penton-Voak, I.S.; Tiddeman, B.P.; Perrett, D.I. (2004). "The relationship between shape symmetry and perceived skin condition in male facial attractiveness". Evolution and Human Behavior. 25 (1): 24–30. doi:10.1016/s1090-5138(03)00080-1.
  25. Shackelford, T. K.; Larsen, R. J. (1997). "Facial asymmetry as an indicator of psychological, emotional, and physiological distress" (PDF). Journal of Personality and Social Psychology. 72 (2): 456–466. doi:10.1037/0022-3514.72.2.456. PMID 9107011.
  26. de Barra, Mícheál; DeBruine, Lisa M.; Jones, Benedict C.; Mahmud, Zahid Hayat; Curtis, Valerie A. (November 2013). "Illness in childhood predicts face preferences in adulthood". Evolution and Human Behavior. 34 (6): 384–389. doi:10.1016/j.evolhumbehav.2013.07.001.

پیوند به بیرون[ویرایش]